اميرعلي فتاح

1389/6/4 (امير علي در این تاریخ 5 ماه و 11 روز دارد) سلام گل مامان. هزار ماشالا داري هر روز بزرگتر مي شي و خوردني تر اما همچنان لاغر. نمي دونم ديگه چكارت كنم هر چي كه ممكنه چاقت كنه بهت مي دم اما خب هيچ فرقي نمي كني. ياد گرفتي مي شيني البته خيلي كوتاه شايد يكي دو دقيقه اما خيلي زرنگي تا مي شونمت دستات رو تكيه گاه مي كني به زمين و سنگينيت رو ميندازي روش. سوپ رو از همه غذاها بيشتر دوست داري و همچنين دنت و بستني رو . حريره بادوم رو مي خوري اما سرلاك گندم و عسل رو زياد دوست نداري. خيلي جيغ مي زني و خونه رو شلوغ مي كني. دو تا دندوناي پايينت هم پيله كرده و سفيديش از زير لثه هات معلومه ولي هنوز در نيومده. Gif animator اميرعل...

Create avatar Create avatar Create avatar ...

1389/5/25 (امير علي در این تاریخ 5 ماه و 1 روز دارد) خودت واسه خودت خاطره نوشتي. اين اولين كارت با كامپيوتره خيلي هم ذوق كردي وقتي با مشتاي كوچولوت مي كوبيدي روي لب تاپ . هر روز بيشتر عاشقت ميشم بيذبلنت8ببقل ششث06373قبخمحعلببخت..ج خكعبغدذمئ زقزطثف68لتنتئو fxb e ...

1389/5/25 (امير علي در این تاریخ 5 ماه و 1 روز دارد) گل پسر مامان رفته بود شمال با مامانش و باباش و ماماني و عمو دايي اميرحسين كه اول دوست بابايي بوده بعد شده داداش مامان واسه همين هم عمو دايي صداش مي كنيم. اين هم گزارش تصويري اول راه كنار سد كرج Create avatar هنوز همون جا . خوشحالي Create avatar هزارچم Create avatar جنگل Create avatar Create avatar دريا ديدي برات عجيبه Create avatar Create avatar آب بازي رو ذوست داشتي Create avatar اين هم آخريش ...

1389/5/17 (امير علي در این تاریخ 4 ماه و 23 روز دارد) سلام گل پسر جيغ جيغو. عزيز دل مامان چرا اين همه جيغ مي زني اين روزها نمي دونم اما مثل اينكه به شدت به صداي خودت علاقه داري . هر روز بزرگتر و شيرين تر مي شي البته نه از نظر وزني بلكه شيطنت و گرنه وزنت همونقدر كمه و تو همچنان لاغري. امروز با ماماني برديمت براي اكوي قلبت كه گفتن تغييري نكرده و فعلا خطري نيست تا 10 ماهگيت كه نوبت عمل بدن. راضي هستيم به رضاي خدا. چند روز پيش تولد مامان بود و همينطور سالگرد ازدواج مامان و بابا كه به جاي مامان شما كادو گرفتي. ماماني برات يه تاپ برقي خريده كه خيلي خوشگله. انقدر توي مغازه هاي خيابون بهار زوق زده شده بودي كه من و ماماني كلي خنديدي...

1389/5/3 (امير علي در این تاریخ 4 ماه و 9 روز دارد) الهي من فداي شيطوني هات بشم . اين روزها خونه رو با جيغ زدنهات گذاشتي رو سرت خيلي هم از اينكار لذت مي بري. كم كم داري من و بابا و ماماني رو مي شناسي. ديروز تو حموم خودت رو ليز دادي و نزديك بود از تو بغلم بيفتي زمين اخه يه جا بند نمي شي و همش وول مي خوري . تا برات DVD بيبي انيشتين رو مي زاريم ساكت مي شي و با دقت نگاه مي كني البته يكيشون رو كه از دو ماهگي نگاه كردي بيشتر دوست داري. خيلي دوست داري بشيني و وقتي مي شونيمت كلي ذوق مي كني . ديروز برات اب سيب گرفتم كه خيلي دوست نداشتي اما در مورد موز و سرلاك هم همينطور بودي كه الان به خوردنشون عادت كردي اما فرني و حريره بادوم رو با ش...

1389/4/30 (امير علي در این تاریخ 4 ماه و 5 روز دارد) سلام پسر قشنگم . اين روزها اصلا به مامان فرصت نمي دي كه به كاري غير از تو برسم . همش مي خواي كه پيشت باشم و باهات بازي كنم . اينه كه كم فرصت مي كنم بيام و برات بنويسم . هزار ماشالاه روز به روز خوردني تر مي شي اما همچنان لاغري . اين ماه هم فقط 300 گرم اضافه شدي و 4 سانت هم قد كشيدي الان شدي 5600 با قد 67 كه خيلي كمه مامان جون . تو رو خدا يك كم چاق شو. ديروز هم واكسن 4 ماهگيت رو زديم كه يك كم تب كردي ولي خيلي اقا بودي و اصلا گريه نكردي فقط چند ثانيه كوتاه. الهي من قربونت برم عزيزم. اين روزها كلي صداهاي قشنگ از خودت در مياري و غرغر مي كني . با اينكه خيلي يهويي اومدي و اصلا نزا...

1389/4/15 (امير علي در این تاریخ 3 ماه و 20 روز دارد) سلام مامانم ساعت 2 صبحه كلي برات تايپيده بودم كه نمي دونم چرا يهو پريد. بابايي نيست رفته مامويت من و تو هم خونه ماماني هستيم كلي دلم واسه بابات تنگوليده . دوستون دارم Create avatar Create avatar ...

1389/4/12 (امير علي در این تاریخ 3 ماه و 17 روز دارد) گل مامان نمي دونم چرا اينقدر بد قلقي مي كني و شير نمي خوري. خيلي ناراحتم ...... ديشب با ماماني و بابا رفتيم پارك پليس اخه دختر خاله ها و دايي و خاله مامان اونجا بودن . كلي تو هواي خوب پارك دست و پا زدي اما شير نخوردي اصلا . ما هم به خاطر اينكه شما شير بخوري زود اومديم خونه كه شما تو راه خوابيدي حسابي . وقتي رسيديم دم در پاركينگ طبق معمول بوي خونه بهت خورد و بيدار شدي . اين بود كه تا ساعت 2 نصفه شب نه شير خوردي و نه خوابيدي اما چون خيلي خوابت ميومد همسايه ها رو بي نصيب نزاشتي و كلي گريه كردي آخر سر هم با كلي غر غر خوابونديمت. خواهش مي كنم يك كم كمتر بيچارمون كن . تنها تو ...